エピソード

  • قسمت ۵۴ - فقر فرهنگی
    2021/09/30
    همیشه وقتی صحبت فقر فرهنگی به میان می‌آید یاد آن متن کوتاهی می‌افتم که گفته بود:‌ «فقر فرهنگی یعنی چند دندان طلا در دهانت داشته باشی اما حتی یک دانه کتاب هم در کتابخانه‌ات نباشد.»
    続きを読む 一部表示
    4 分
  • قسمت ۵۳ - مدرسه
    2021/09/23
    مدرسه‌ای که قراره بسازم از این‌ که بزاره بچه‌ها با هم ارتباط داشته باشن نمی‌ترسه. بچه‌ها رو می‌ذاره جلوی همدیگه و ازشون می‌خواد با هم حرف بزنن و صحبت کنن که مشکلاتشون رو حل کنن.
    続きを読む 一部表示
    4 分
  • قسمت ۵۲ - تولد
    2021/09/16
    وقتی بچه بودیم، همیشه یک سوال پای ثابت چیستان‌هایمان بود: «اگر ادیسون نبود، چی می‌شد؟» بعد هم خودمان جواب می‌دادیم: «هیچی. یک نفر دیگر برق را اختراع می‌کرد.»
    続きを読む 一部表示
    4 分
  • قسمت ۵۱ - سالمندی
    2021/09/09
    یک نفر توئیت کرده بود که در هواپیما با زنی پنجاه ساله همسفر شده که برای یک هفته سفر می‌کرد تا عشق قدیمی‌اش را ببیند. همانی که بیست و پنج‌سال پیش می‌خواست و نشد.
    続きを読む 一部表示
    4 分
  • قسمت ۵۰ - خانواده
    2021/09/02
    خانواده یک چیز خیلی عجیب است. چه آن خانواده کوچکی که داریم و از چند نفر تشکیل شده چه آن خانواده بزرگمان که کل ایل و تبار را دربرمی‌گیرد.
    続きを読む 一部表示
    4 分
  • قسمت ۴۹ - نفرت و رنج‌هایش
    2021/08/26
    نفرت رنج‌آور است و بهترین داستانی هم که می‌تواند رنج‌های نفرت را بیان کند، همان داستان سیب‌زمینی‌های درون کیسه است. داستان از این قرار است
    続きを読む 一部表示
    4 分
  • قسمت ۴۸ - انسان‌دوستی
    2021/08/19
    یکی نوشته بود: «جوانان خارج‌نشینی که پدر و مادرتان ایرانند و نگرانشان هستید، من می‌توانم کمکتان کنم. از خرید کردن گرفته تا رساندن به بیمارستان و ...»
    続きを読む 一部表示
    4 分
  • قسمت ۴۷ - جوانی
    2021/08/12
    دارم فکر می‌کنم شاید آن‌قدرها هم بد نباشد اگر بعضی‌هایی باشند که ذهنشان جور دیگری دنیا را ببیند. شاید آن‌قدرها هم بد نباشد که کله‌هایمان بوی قرمه‌سبزی بدهد
    続きを読む 一部表示
    4 分