エピソード

  • خاطرات یوتاب (۳۱) – قسمت پایانی
    2016/06/08
    .یوتاب و دکتر نادری پس از ازدواج به منظور خدمت به مردم نیازمند در یکی از شهر‌های کوچک استان سیستان و بلوچستان ساکن می‌شوند
    続きを読む 一部表示
    18 分
  • خاطرات یوتاب (۳۰) – جشن عروسی
    2016/06/01
    .مراسم عقد و ازدواج دکتر نادری با یوتاب به خوبی و خوشی برگزار شد
    続きを読む 一部表示
    15 分
  • خاطرات یوتاب (۲۹) – جلسه‌ی دعا
    2016/05/25
    .به ابتکار یوتاب یک جلسه‌ی دعا با حضور فامیل دکتر نادری و فامیل خود یوتاب در منزل آن‌ها برگزار می‌شود
    続きを読む 一部表示
    18 分
  • خاطرات یوتاب (۲۸) - وساطت
    2016/05/18
    .پدر دکتر نادری از والدین یوتاب خواهش می‌کند تا هسر او یعنی مادر دکتر نادری را راضی کنند که به سر خانه و زندگی خود برگردد و تقاضای طلاق نکند
    続きを読む 一部表示
    19 分
  • خاطرات یوتاب (۲۷) – ازدواج مجدد
    2016/05/11
    .پدر دکتر نادری با زن جوانی ازدواج می‌کند
    続きを読む 一部表示
    16 分
  • خاطرات یوتاب (۲۶) – اتفاق خاص
    2016/05/04
    .آقای جعفری برای پدر و خواهران دکتر نادری یک کتاب ردیه که بر علیه دیانت بهائی نوشته شده می‌فرستد
    続きを読む 一部表示
    19 分
  • خاطرات یوتاب (۲۵) – شب خوب
    2016/04/13
    .خواهران دکتر نادری به اتفاق همسرانشان همراه خود دکتر به منزل یوتاب می‌روند و با حضور پدر و مادر یوتاب شب خوبی را در کنار یکدیگر می‌گذرانند
    続きを読む 一部表示
    17 分
  • خاطرات یوتاب (۲۴) – اشتباه بزرگ
    2016/04/06
    …با وجود مخالفت سایرین یوتاب اصرار می‌کند که دعوت آقای جعفری به شام را قبول کنند ولی
    続きを読む 一部表示
    19 分